همسایه پایینیمون رفته الان داداشم خوشحال ترین آدم روی زمینه هی میدوعه اینور میدوعه اونور

میره روی مبل میپره پایین

میگم نپر داداش من

میگه دیگه همسایه نداریم که صداش اذیتشون کنه

میگم اولا این صدای پای تو کل ۴ طبقه رو میلرزونه

دوما پا که برا خودته حالا یه هفته این پایین خالیه آروم برخورد کن بتونی یه هفته بپری

برگشته میگه الان ینی اینجوری میپرم پام درد میگیره؟!

میگم ممکنه

میگه پای خودمه دوست دارم :/

شروع میکنه به پریدن ●_●

+

دیروز مشاورمون میگه تو یکم جم کنی خودتو میتونی توی گزینه دو بیای قاطی رتبه های زیر ۱۵۰

میگم خب میدونم

میگه چرا پس درس نمیخونی؟!

میگم حال ندارم ^_^

میگه ریاضی تو بهتره یا Z

میگم صد در صد من

میگه چرا؟!

میگم سوالی که اون داره از گسسته خوشخوان سرش میزاد من دو سال پیش ۱۰۰ برابر سخت ترشو حل میکردم

میگه پس جان من بیا یکم آدم شو

گفتم سعی خودمو میکنم

داشتم میومدم بیرون گفت یه لحظه وایسا

گفتم بله؟!

گفت اولین کسی هستی که دارم این حرفو بهش میزنم تو این مدت مشاور کنکور بودنم ولی اینو بدون الان برای شروع کردن عالم و آدم دیره اما برا تو نه.

تو از الانم شروع کنی میشه بهت امید زیر ۱۰۰ داشت نه زیر ۱۰۰۰

++

چقد خوبن اینا :)))

یه کارخونه بزنن از اینا تولید کنن فقط

+++

شروع کردم شیمی خوندن و خلاصه کردن الان فصل ۲ یازدهمم :)


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها