1.اکیپمون تو دانشگاه میشه:

یه پسری که میخواد تغییر رشته بده بره cs یا ce

6 نفر که درس براشون مهم نی D:

اون پسره "ع":

H1 میخونده و فقط آمار رو انتخاب کرده که بعدش تغییر رشته بره بره علوم یا مهندسی کامپیوتر

یه بچه آروم و منطقی و استرسی و کمی ترسو

اولی از اون 6 تا:

یه دختر شیطون به اسم "ف"

رو ترک دیوار هم کراش داره :/

خیلی مهربون و دوست داشتنی :)

و 100 درصد وحشی (جای گاز هاش هست روی بازوم D: )

F8 میخونده و خب چندبار قبلا هم دیده بودمش :)

روال آشنایی اینجوری بود که نماینده کلاس تفسیر شد و مبصر خطابش میکردم :)

دومی از اون 6 تا:

پسری به نام "س"

اونم H1 میخونده و رفیق "ع" هستش

فوق العاده منطقی ودوست داشتنی :)

روال آشنایی هم اینکه اولین موجود زنده ای که تو دانشگاه دیدم :)

سومی از اون 6 تا:

دختری به نام "ک"

سمپادی نبوده و مدرسه شو نمیدونم :)

مهربون و وحشی D:

عاشق گربه و نقاش :)

(اگه استوری اینستامو دیده بودید اون نقاشی هارو ایشون کشیده بود)

هیچ قید و بندی به هیچ جا نداره و آزاد :)

چهارمی از اون 6 تا:

پسری به نام "ح"

مدرسه سلام درس میخونده :)

قدی معادل 2 متر داره D:

برخلاف برخورد اولی که میگید چقد سگه خیلی خیلی مهربون و خوش خنده س :)

کمی درسخون :)

پنجمی از اون 6 تا:

دختری به نام "ع"

فوتبالی تموم عیار

بکگراند گوشی راموس

پیج فن رئال با 10 کا فالوئر :)

یه فوتبالی کامل :)

ششمی از اون 6 تا:

خودم :)

'1:ما هممون بچه های آماریم و یه سری رفیق دیگه داریم از cs که خب اونا هم عالین ینی یه جمع تموم نشدنی :)

2. بین اون cs ها یدونه شیرازی هستش عاقا عاشق طرز حرف زدنشم :)))

تیک گرفتم هی تو خونه "ها؟" "ها" میکنم از بس گوش دادم به حرفاش :))))

3. حالم از اونایی که جنس مخالف میبینن رم میکنن بهم میخوره.

پسره شاید 2 ساعت کلا با "ف" برخورد نداشته به من پیام داده

"من احساس میکنم "ف" رو دوست دارم"

که خب با جواب

"من احساس میکنم داری گه میخوری"

مواجه شد D:

یعنی چی آخه؟

4. از استادامون نگم که استاد ریاضی یکمون واقعا اسطوره س D:

ثابت میکنه ثابت میکنه ثابت میکنه بعد میبینه

عه

پاک میکنه از اول D:

زبان فارسی عشقه عشق :)))

ولی استاد کامپیوترمون احقمه.

بلا نسبت احمق.

باید پایتون رو یجوری یاد بگیرم سریعا فقط.

5. میریم میشینیم جلو نمازخونه شروع میکنیم انواع و اقسام بازی هارو انجام میدیم

از منچ و مارپله تا قایم موشک و اینجور چیزا :)

رسما به گند کشیدیم دانشگاهو :)

6.اونروز رفتم از آموزش توپ والیبال گرفتم بازی کردیم رفتم پس بدم آموزش نبود :/

گذاشتم تو خوابگاه بچه ها رفتم خونه فرداش اومدم بیام دانشگاه که برم کارتمو بگیرم سر در رو بسته بودن و از اینور باز کرده بودن :/

کارت میخواستن فقط :///

"ف" گفت اصلا مهمان من

یارو گفت مهمان قبول نمیکنیم امروز :/

دیگه با کلی بحث و تماس با آموزش و اینا گذاشت برم تو :||||

من میگم کاکتوسم میگید نه :(


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها